هدف گذاری چیست؟
بهتر است بدانید شما بین 3 درصد افراد جامعه قرار دارید که تصمیم گرفته اید برای بهبود شرایط فعلی تان اهداف خود را طبقه بندی و در مسیر آن ها گام بردارید،97 درصد جامعه هیچ رویا و هدفی ندارند. آن ها تنها می خواهند زندگی را به نحوی بگذرانند و حاضر نیستند برای دستیابی به اهداف خود برنامه ریزی داشته باشند. آن ها حاضر نیستند برای دستیابی به سطحی بالاتر، از خود گذشتگی کنند. اما جالب است بدانید که با وجود این که 3 درصد از افراد جامعه اهداف خود را طبقه بندی و مکتوب می کنند، تنها یک درصد به اهداف خود متعهد هستند و آن ها را محقق می کنند. خیلی ها فکر می کنند تنها کافی است لیستی از آرزوها تهیه کنید و منتظر بمانید تا آن ها خود به خود یکی پس از دیگری برآورده شوند. آن ها می خواهند یک روز صبح از خواب بیدار شوند و اهداف خود را تحقق یافته ببینند. بله، تهیه لیستی از اهداف و خواسته ها کار خوبی است، اما شما برای دستیابی به هر کدام از اهدافی که در لیست تان قرار دارد، باید خودتان را متعهد کنید.
هدف چیست؟
انتخاب هدف در زندگی هر فردی یک نقطه سرنوشت ساز و شاید بهتر میتوان گفت یکی از تعیین کننده ترین مراحل زندگی او به حساب میآید. به همین علت است که برای انتخاب هدف باید چند نکته مهم و اساسی را مد نظر داشته باشید تا بتوانید با استفاده از آنها اهداف مورد نظر خود را به خوبی تعیین کنید و به آنها دست پیدا کنید.
معنای لغوی هدف به معنای نشانه، غرض و مقصد میباشد. اما زمانی که در زندگی از اهداف صحبت میکنیم، منظورمان وضعیتی است که شما مایل هستید در آینده داشته باشید. در اصل هدف شما حاصل چندین وضعیت است که در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا وضعیت مطلوب که همان هدف تان محسوب میشود را ایجاد کنند.
برخی از هدفها وجود دارند که مکمل یکدیگر هستند. به همین دلیل زمانی که درباره یک وضعیت ایدهآل صحبت میکنید، بدیهی است که چندین هدف دیگر در کنار هدف بزرگتر قرار بگیرند و شاید در اصل بتوان گفت که این اهداف، پلههای کوچکی هستند تا شما را به آن هدف نهایی یا همان وضعیت مطلوب برسانند.
هدف همان چیزی است که برای شما درگیری و چالش ذهنی ایجاد میکند و نتیجه تلاش پشتکار و برنامه ریزی شما خواهد بود. برای اینکه بتوانید به هدفتان به درستی دست پیدا کنید، باید جزئیات آن را بشناسید و دقیقاً بدانید که قرار است برای رسیدن به آن هدف چه کارهایی را انجام دهید.
مفهوم هدف گذاری
تعریف هدف گذاری یعنی تشخیص و شناسایی درست اهداف و مشخص کردن آنها. در واقع هدف گذاری یعنی اینکه بتوانید برای اهداف تان برنامه ریزی کنید، آنها را به چند گام کوچک تر تبدیل کنید و در اصل اهداف کوتاه مدتی را تعیین کنید که مقدمه رسیدن به اهداف بزرگ و اصلی شما باشند. در هدف گذاری باید اهداف، رویاها و آرزوهایتان را دقیق مشخص کنید و بدانید که قرار است به کجا برسید و چه کارهایی انجام دهید. اهدافی که قابل سنجش هستند و می توانید میزان پیشرفت خود را در آنها بررسی کنید. به این ترتیب است که میتوانید یک هدف گذاری حرفه ای و موفق داشته باشید و نتیجه دلخواهتان را از آن کسب کنید.
هدف نویسی یا طراحی هدف، در اصل به معنای تشخیص و تعیین مراحل مختلف اجرای یک هدف میباشد. این که بدانید در هر مرحله قرار است چه کارهایی انجام شود و نتیجه باید چه چیزی باشد و البته آنها را روی کاغذ بیاورید، هدف نویسی نامیده میشود.
هدف نویسان موفق، اهداف را بهخوبی شفاف سازی کردهاند و دقیقاً میدانند که قرار است چه چیزی محقق شود و چه اتفاقی بیفتد. این یکی از مهم ترین نکات است که در تعیین هدف و هدف گذاری باید به آن توجه کنید.
اهمیت هدف گذاری
چرا هدف گذاری مهم است؟ دلیل اصلی این است که شما تنها متوجه چیزهایی می شوید که به دنبال آن ها هستید. اگر ندانید چه می خواهید، شک نداشته نباشید که به چیز زیادی هم دست نمی یابید. این موضوع در واقع مربوط به نحوه کارکرد مغز است. مغز ما تمایل دارد دنیای بیرون را با دنیای درون تطابق دهد. بنابراین زمانی که هدفی را برای خود مشخص می کنید، در حقیقت در حال دستور دادن به مغزتان هستید که چیزهایی را پیدا کند که خواهان آن ها هستید.
شما باید بدانید چه می خواهید و به کجا می خواهید بروید. باید رویاها و اهداف خود را مکتوب کرده باشید. با بررسی زندگی افراد فوق موفق، چیزی مشترک را بین تمام آن ها مشاهده می کنیم: آن ها تصویر ذهنی بسیار شفافی برای آینده خود دارند.
شما باید تصویر ذهنی واضحی از آینده خود داشته باشید. شما باید دورنمایی شفاف داشته باشید. تنها در این صورت است که بدون هیچ انحرافی و با آخرین سرعت به اهداف خود دست می یابید. اغلب مردم تمام توجه شان به شرایط فعلی شان است و هیچ دورنما و تصویر ذهنی برای آینده خود ندارند. این افراد به دلیل نداشتن یک هدف واضح، مدام کارهای مختلفی را امتحان می کنند و در هیچ کدام از آن ها ثبات و پایداری ندارند.
وقتی اهداف تان به وضوح مشخص باشد، شما اطلاعات کافی را به مغزتان می دهید. حال دیگر گویی چشم ها و گوش هایی جدید دارید. دیگر به اتفاقات، مکالمات و ایده هایی که اطراف شما در جریان هستند. بیشتر توجه می کنید. شما اهداف را به وضوح در ذهن تان تصویرسازی کرده اید و کار مغز این است که دنیای بیرون را با دنیای درون شما مطابقت دهد. هنگامی که اهداف تان به وضوح مشخص باشد. از این که ایده ها، فرصت ها و افراد مناسبی در زندگی شما وارد می شوند، تعجب می کنید.
قدم به قدم برای هدف گذاری صحیح
موقعیت فعلی تان را ارزیابی کنید
تنها راه رسیدن به توانایی تصمیم گیری معقول این است که بدانیم از آینده چه میخواهیم و چگونه باید به آن برسیم، باید بدانیم اکنون کجا هستیم و در چه سطحی از زندگی احساس رضایت خواهیم کرد؛ بنابراین ابتدا باید کمی فکر کنیم و موقعیت فعلیمان را بسنجیم، وقتی دقیقا فهمیدید در چه وضعیتی قرار دارید، آن را روی کاغذ بیاورید. برای نوشتن موقعیت کنونیتان یک پرسش کلیدی وجود دارد: از وضعیت فعلیام راضی هستم یا نه؟
ما از ارزیابی دو هدف را دنبال میکنیم؛ اول اینکه ارزیابی شیوهای کاربردی برای مشاهده پیشرفتتان به شما میدهد و باعث میشود چشماندازی را دنبال کنید که برای زندگی متصور هستید. دوم اینکه، نشانتان میدهد کجا هستید و وقتی بدانید کجا ایستادهاید، میتوانید تعیین کنید باید کجا باشید. در واقع ارزیابی به شما جهت میدهد.
خواسته واضح و شفاف داشته باشید
به طور مشخص صحبت کنید. اگر می خواهید درآمد خود را افزایش دهید، دقیقا بنویسید که چقدر درآمد می خواهید. نوشتن اینکه "درآمد بیشتری می خواهم" کافی نیست، باید رقم آن را کامل و دقیق مشخص کنید وقتی دقیقا مشخص می کنید به دنبال چه چیزی هستید، راحت تر می توانید به آن برسید.
اهداف هوشمندانه تعیین کنید
منظورمان از اهداف هوشمندانه، اهداف ویژهای هستند که قابل سنجش باشند، بتوانید به دستشان بیاورید، اهدافی که واقع بینانه باشند و برای دستیابی به آنها زمان اهمیت داشته باشد. اهداف هوشمندانه دارای 5 ویژگی هستند که عبارت اند از: مشخص باشند، قابل اندازه گیری باشند، قابل دستیابی باشند، مرتبط با شرایط و اهداف بلند مدت تر شما باشند، وابسته به زمان باشند و زمان پایانی برای دستیابی به آن ها وجود داشته باشد.
زمانبندی داشته باشید
برای رسیدن به هر هدفی باید یک بازهی زمانی تعیین شود، یعنی هنگام هدف گذاری باید زمان رسیدن به اهداف هم مشخص باشد. یکی از جنبههای قدرتمند یک هدفِ خوب این است که بتوان آن را تا بازهی زمانی تعیین شده به سرانجام رساند. زمانبندی مهم است، چون هر چه زمان پیش میرود شما هم روی هدفتان کار میکنید، خوب قاعدتا نمیخواهید از برنامهریزیتان عقب بمانید و این ترغیبتان میکند تا در زمان مشخص شده به نتیجه برسید، حتی میتوانید اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر با زمانبندیهای کوتاهمدت تقسیم کنید و در هر زمان به یکی از اهداف کوچکتر برسید که در واقع بخشی از هدف بزرگتر هستند. روی اهدافتان کار کنید و طبق زمانبندیتان پیش بروید. یک هدف گذاری هوشمندانه باید زمانبندی مناسبی داشته باشد.
نقشه راه داشته باشید
این قدم اغلب در طی فرایند هدف گذاری فراموش می شود، چرا که در عمل درگیر انتخاب هدف و رسیدن آن شده و فقط بر روی آن تمرکز می کنید و فراموش می کنید روند رسیدن به آن را تعیین کنید. به این منظور باید در یک برنامه جداگانه به تعیین تک تک قدم های کوچکی بپردازید که باید برای رسیدن به هدف مهمتر خود آن ها را نهایی سازید. ضمن اینکه باید در طی انجام دادن هر یک از این مراحل و قدم ها، با خط زدن آن ها اقدام به حذف آن ها از لیست خودتان بکنید و این گونه حس تغییر و رشد کردن را به خودتان انتقال دهید.
به هدفتان وفادار باشید
به خاطر داشته باشید که فرایند هدف گذاری فرایندی طولانی مدت است و تنها وسیله ای برای رسیدن به هدف نهایی است. باید به آن وفادار بود تا رسیدن به آن رفته رفته آسان شود. در این بین هدف و مقصد نهایی همواره باید ثابت باقی بماند، اما نقشه راه تعیین شده می تواند در بازه های زمانی مختلف تغییر کند. فقط باید توجه داشته باشید که ارتباط آن ها باهدف بزرگ تر، حفظ شده و ارزش و ضرورت آن برای شما در حد بالایی قرار داشته باشد.
پاسخگوی هدفتان باشید
هنگامی که کسی از اهداف شما با خبر است با پرسیدن این سؤال که «بهش رسیدی؟» وادارتان میکند به مسیرتان ادامه بدهید تا به نتیجهی کامل برسید. ممکن است شما این را یک یادآوری بدانید یا اسمش را ترغیب کردن بگذارید، اما هر چه هست یادتان میاندازد متوقف نشوید. پاسخگویی در واقع همان ثابت قدم بودن در رسیدن به هدف است؛ فرقی نمیکند پاسخگوی خودتان یا فرد دیگری باشید. یک هدف تا زمانی که قادر نباشید بابتش به خودتان یا دیگری جواب پس بدهید و آن را دقیق و درست بیان کنید و خودتان یا دیگران را دربارهی پیگیری آن هدف قانع کنید، هدف قدرتمندی نخواهد بود.
سریع اقدام کنید
قدم اول را بردارید و بعد به سراغ قدم های دوم و سوم بروید. به حرکت خود ادامه دهید. به سرعت حرکت کنید. تاخیرها جایز نیست. توجه داشته باشید که مسامحه تنها دزد زمان نیست، دزد زندگی هم هست. تفاوت میان پیروزی و شکست در زندگی این است که برندگان قدم اول را بر می دارند. آنها عمل گرا هستند. در ابتدای کار ممکن است این روش در عین سادگی سخت به نظر برسد، حتی اگر اینطور هم بود بازهم دست از تلاش برندارید مطمئن باشید خیلی زود در این روش مهارت کسب می کنید.