احساسات نقش مهمی را در فراینده مذاکرات ایفا می کنند، گرچه تنها در سالهای اخیر است که نتایج چنین مسئله ای مورد مطالعه قرار گرفته است. احساسات این ظرفیت را دارند که یک نقش مثبت یا منفی را در روند مذاکره ایفا کنند. در طول مذاکرات، تصمیم در مورد اینکه آیا استراحتی در نظر گرفته شود یا نه بر عهده شاخص ها و عوامل مرتبط با احساس است. احساسات منفی می تواند عامل تشدید و حتی رفتار غیرعقلانی شود و می تواند باعث شعله ور شدن ستیز شود و مذاکره را به بن بست بکشاند اما هم چنین می تواند ابزاری برای دستیابی به امتیاز باشد. از سوی دیگر احساسات مثبت اغلب می تواند دستیابی به یک توافق و کمک به حداکثر سازی نفع مشترک را تسهیل کند، اما می تواند هم چنین عاملی ابزاری در حصول یک امتیاز به شمار آید. احساسات مثبت و منفی می تواند بطور استراتژیک بروز داده شود تا بر نتایج تاثیرگذار باشد و می تواند نقش متفاوتی را در میان مرزهای فرهنگی برجای گذارد.
تاثیرگذاری در مذاکرات
حالت ها و تمایلات بر مراحل مختلف فرایند مذاکره تاثیرگذار است: کدام استراتژی قرار است مورد استفاده قرار گیرد؟ کدام استراتژی واقعا انتخاب شده است، روشی که دیگر گروه ها و مقاصد و نیت های آنان درک و تحلیل می شود، میزان تمایل آنها برای حصول توافق و نتایج نهایی مذاکره. اثربخشی مثبت (PA) و منفی (NA) یک یا چند جنبه از جوانب مذاکره کردن می تواند نتایج بسیار متفاوتی به دنبال داشته باشد.
تاثیرات مثبت در مذاکره چیست؟
Positive affect حتی پیش از آنکه مذاکره آغاز شود، کسانی که در حالت خوبی قرار دارند اطمینان بیشتری داشته و تمایل بیشتری به برنامه ریزی برای استفاده از استراتژی های همکاری جویانه دارند. در طول مذاکره، مذاکره کنندگانی که در حالت خوبی قرار دارند تمایل دارند تا از تعامل لذت بیشتری ببرند و رفتار کمتر ستیزه جویانه ای نشان می دهند و از تاکتیک های تهاجمی کمتر و استراژی های همکاری جویانه نیز استفاده می کنند. این امر در عوض احتمال اینکه گروه ها به اهداف ابزاری و عقلانی خود دست یابند و توانایی برای یافتن نتایج منسجم تر و یکپارچه تر را بیشتر می کند. در واقع، در مقایسه با مذاکره کنندگان با اثربخشی خنثی یا منفی، مذاکره کنندگان با اثربخشی مثبت به توافقات بیشتری دست می یابند و تمایل بیشتری دارند که آن توافقات را محترم بشمارند. آن دسته از نتایج پرمنفعت تر نیز در نتیجه فرایندهای تصمیم سازی بهتر مانند تفکر منعطف، حل خلاقانه مسئله، توجه به خواست ها و تمایلات دیگران و ریسک کردن و اعتماد بیشتر بدست می آید.
تاثیرات مثبت پس از مذاکره نیز نتایج منفعت امیزی را به همراه دارد. این تاثیرات رضایت از نتایج بدست آمده را افزایش می دهد و بر خواست و تمایل افراد برای تعاملات آتی تاثیرگذار است. اثربخشی مثبتی که با دستیابی به یک توافق برانگیخته می شود، روابط دوتایی را تسهیل می کند و همین امر منجر به تعهد موثری می شود که مراحل بعدی تعاملات را رقم می زند. اثربخشی مثبت زیان های خاص خودش را نیز دارد: این امر درک از مفهوم عملکرد خود را تحریف می کند، به گونه ای که عملکرد نسبتا بهتر از آنچه که واقعاً صورت گرفته ارزیابی و قضاوت می شود. از این رو، مطالعات در خصوص خود گزارش دهی در مورد نتایج به دست آمده می تواند جانبدارانه بوده یا بیطرفانه نباشد.
تاثیرات منفی در مذاکره چیست؟
Negative affect تاثیر منفی پیامدهای زیانبار در مراحل مختلف فرایند مذاکره است. گرچه احساسات منفی مختلف بر نتایج مذاکره تاثیر می گذارند، اما بیشترین نتیجه ای که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته خشم است. مذاکره کنندگان خشمگین قصد دارند تا از استراتژی های رقابتی تر استفاده کنند و کمتر همکاری کنند، حتی پیش از آغاز مذاکره. این استراتژی های رقابتی مرتباط با نتایج مشترک کاهش یافته مرتبط است.
در طول مذاکرات، خشم از طریق کم کردن میزان اعتماد در فرایند گسست ایجاد می کند و قضاوت طرفین مذاکره را تیره و تار می سازد و میزان تمرکز و توجه طرفین را محدود ساخته و هدف های اساسی آنها را از دستیابی به توافق به تلافی کردن اقدامات طرف دیگر تغییر می دهد. مذاکره کنندگان خشمگین توجه کمتری به منافع رقیب خود دارند و کمتر در قضاوت در خصوص منافع آنها دقت می کنند و از این رو به منفعت کمتری نیز دست پیدا می کنند. بعلاوه، بدلیل اینکه خشم مذاکره کنندگان را در ترجیحات خود خودمحورتر می سازد، احتمال اینکه آنها پیشنهادات پرسود را رد کنند، بیشتر می شود. رقبایی که واقعا خشمگین می شوند (یا گریه می کنند یا کنترل خود را از دست می دهند) احتمال خطای بالاتری دارند: اطمینان حاصل کنید که آنها طرف شما هستند.
خشم هم چنین به دستیابی به اهداف مذاکره کمکی نخواهد کرد و احتمال دستیابی به منافع مشترک را نیز اندک می سازد و هم چنین به ارتقای منفعت های شخصی نیز کمکی نخواهد کرد و درعین حال مذاکره کنندگان خشمگین در اثبات ادعای خود نیز موفقیتی حاصل نخواهند کرد. بعلاوه، احساسات منفی منجر به پذیرش راهکارهایی می شود که کارامدی و بهره مندی مثبتی ندارد اما در عوض پیامدهای منفی به بار می آورد. با این وجود، ابراز احساسات منفی در طول مذاکره گاه می تواند مثبت و سودمند هم باشد: یک خشمی که به گونه ای قاعده مند طرح می شود می تواند راه موثری برای نشان دادن تعهد و وفاداری و نیاز یک طرف به توافق باشد. بعلاوه، گرچه اثربخشی منفی احتمال دستیابی به منفعت را در امور تعاملی کم می کند، اما نسبت به اثربخشی مثبت در امور و مسائل توزیعی مانند صفر و یک، بهتر و مناسب تر است. سیدنر در آثار خود پیرامون انگیختگی منفی و White Noise (صدایی که شامل فرکانس های متفاوت با شدت های یکسان است)، از طریق مشاهداتی در مورد کم ارزش دانستن گویندگانی از دیگر گروههای قومی، نشانه هایی بر وجود یک مکانیسم انگیختگی منفی یافت. مذاکره می تواند در عوض ازطریق مخفی کردن تخاصمات در خصوص یک گروه قومی یا جنسیتی تاثیر منفی داشته باشد.
شرایط تاثیر گذاری احساس در مذاکرات چیست؟
Conditions for emotion affect تحقیقات نشان می دهد که احساسات مذاکره کنندگان الزاما بر فرایند مذاکره تاثیرگذار نیست. البراسین و دیگران پیشنهاد کرده اند که دو شرط برای تاثیر احساسات وجود دارد که هر دو مرتبط با توانایی (حضور موانع شناختی و محیطی) و انگیزه است.
۱- به رسمیت شناختن تاثیر: که مستلزم انگیزه بالا و توانائی بالا یا هر دو است.
۲- تصمیم و اراده بر اینکه تاثیر برای قضاوت مرتبط و مهم است: این مسئله مستلزم وجود حد پایینی از انگیزه، توانایی یا هر دو است.
بر طبق این مدل، انتظار می رود که احساسات تنها زمانی بر مذاکرات تاثیر بگذارد که یکی بالا و دیگری پایین است. زمانی که هر دوی توانایی ها و انگیزه پایین هستند، این تاثیر را نمی توان مورد شناسائی قرار داد و زمانی که هر دو بالا هستند گرچه این تاثیر ار می تواند شناسایی کرد اما غیرمرتبط با قضاوت بشمار می رود. یک پیامد احتمالی این مدل آن است که مثلا تاثیر مثبتی که اثربخشی مثبت بر مذاکرات دارد تنها زمانی دیده شود که یا انگیزه یا توانایی پایین هستند.
تاثیر احساسات طرفین در مذاکرات
اغلب مطالعات روی احساسات در مذاکره بر تاثیر احساسات Emotion خود مذاکره کنندگان بر فرایند تاکید دارند. با این وجود، آنچه که گروههای دیگر احساس می کنند همانقدر که احساسات گروه چه در سطح گروهی و چه در سطح فردی بر فرایندها تاثیرگذار است، نیز می تواند مهم و تاثیر گذار باشد. زمانی که بحث از مذاکرات است، اعتماد در گروه های دیگر یک شرط مهم برای احساسات و تاثیرگذاری آن است و قابلیت رویت آن تاثیر آن را افزایش می هد. احساسات در فرایندهای مذاکره از طریق ارسال سیگنالهایی با این مضامین مشارکت دارد: اینکه یک نفر چه احساسی دارد و چطور فکر می کند و از اینرو می توان از درگیر شدن گروه دیگر در رفتارهای ویران کننده جلوگیری کرد و هم چنین نشان دهد که چه گام هائی در مرحله بعد باید برداشته شود. اثربخشی مثبت نشان می دهد که باید همین راه را حفظ کرد در حالیکه اثربخشی منفی نشان می دهد که تنظیمات رفتاری یا ذهنی مورد نیاز است.
احساسات طرفین Effect of partner's emotions می تواند دو تاثیر مهم و عمده بر روی احساسات مذاکره کنندگان و رفتار آنها داشته باشد: تقلیدی، دو جانبه و مکمل. مثلا ناامیدی و غم می تواند به دلسوزی و ترحم و یا همکاری بیشتر بینجامد. در مطالعه ای توسط بات و دیگران در سال ۲۰۰۵ که یک مذاکره چند مرحله ای واقعی را شبیه سازی کرد، اغلب افراد به احساسات طرفشان به شیوه ای متقابل واکنش نشان می دادند تا به شیوه مکمل. اینگونه دریافت شده که احساسات خاص تاثیرات متفاوتی را نیز بر روی احساسات رقبا و نیز استراتژی هائی که برگزیده می شود دارند:
خشم در مذاکره: خشم باعث می شود که رقبا تقاضای کمتری را طرح کنند و مقدار بیشتر تقاضاها را به مذاکرات صفر و یک واگذار کنند، هم چنین مذاکرات را کمتر به نفع خود ارزیابی کنند. خشم موجب تحریک حس رفتاری تسلط آمیز و تسلیم آمیز از سوی رقیب می شود.
غرور در مذاکره: غرور منجر به استراتژی های تعاملی و مصالحه ای توسط طرفین می شود.
گناه یا پشیمانی در مذاکره: که توسط مذاکره کننده ابراز می شود منجر به درک بهتری از او توسط رقیب می شود، با این وجود این مشخصه رقیب را به طرح مطالبات بالاتری وادار می کند. از سوی دیگر، اشتباهات شخصی با رضایت بیشتر از آنچه که بدست می آید در ارتباط است.
نگرانی یا ناامیدی در مذاکره: تاثیر بدی بروی رقیب دارد اما به تقاضاهای کمتری از رقیب می انجامد.
مسائل مربوط به مطالعات درباره مذاکره
مذاکره یک تعامل تقریبا پیچیده است. فراگیری همه این پیچیدگی ها بسیار امر دشواری است و تفکیک کردن و کنترل آن تنها جنبه هایی از آن است. به این دلیل اغلب مطالعات مذاکره در محیط های آزمایشگاهی انجام می شود و تنها بر برخی جنبه ها تاکید دارد. گرچه مطالعات آزمایشگاهی مزایای خاص خود را دارد اما هنگامی که نوبت به مطالعه احساسات می رسد آنها معایب خود را نیز نشان می دهند.
- احساسات در مطالعات آزمایشگاهی معمولا دستکاری شده اند و بنابراین نسبتا سرد می باشد (نه پرشدت). گرچه آن دسته از احساسات سرد می تواند برای نشان دادن تاثیرات خود کافی باشد اما آنها بطور کیفی متفاوت از مذاکرات داغی هستند که اغلب در طول مذاکرات رخ می دهد.
- در زندگی واقعی خودگزینشی وجود دارد که با آن مذاکره آغاز می شود و بر تعهد، انگیزه و منافع احساسی تاثیر می گذارد. با این وجود این مسئله در مطالعات آزمایشگاهی صادق نیست.
- مطالعات آزمایشگاهی تمایل به تمرکز بر اندکی از احساسات شناخته شده دارد. اما سناریوهای زندگی واقعی مقیاس وسیع تری از احساسات و عواطف انسانی را نشان می دهد.
- کدگذاری این احساسات خود مسئله جداگانه و متفاوتی است: اگر این مسئله توسط یک طرف سومی انجام شود، برخی احساسات ممکن است توسط مذاکره کنندگانی که به دلایل استراتژیک این احساسات را پنهان می کنند دیده نشود. اقداماتی مانند خودگزارش دهی بر چنین مواردی اولویت دارد اما آنها معمولا تنها قبل یا بعد از این فرایند پر شده اند و اگر هم در هنگام مذاکره پر شده باشند می توانند توسط مذاکره مورد مداخله قرار گرفته باشند.
مذاکره تیمی چیست؟
به دلیل رویکردهای جهانی شدن و رشد تجارت، کاربرد مذاکرات تیمی Group composition در حال گسترده تر شدن است. تیم ها می توانند بطور موثری در تخریب یک مذاکره پیچیده موثر و پرنفوذ باشند. دانش و آگاهی و خرد بیشتری در دورن یک تیم جریان دارد تا در این ذهن واحد. نوشتن، گوش دادن و صحبت کردن نقش های خاص عضای تیم هستند که باید ایفا شوند. اساس ظرفیت یک تیم میزان اشتباهات را کاهش داده و آشنایی را در مذاکرات افزایش می دهد.
زنان در مذاکره
بسیاری از استراتژی های مذاکره در بین جنس ها متفاوت است و این امر منجر به تغییرات در نتایج برای جنس های مختلف می شود. اغلب زنان در مذاکرات موفقیت کمتری بدست می آورند. دلیل آن این است که زنان در هنگام مذاکره از خود دفاع می کنند. و عمدتا حالت تدافعی دارند.
موانع مذاکره چیست؟
- مذاکره کنندگان سخت یا معامله گران مرگبار
- عدم وجود اعتماد در مذاکره
- خلاهای اطلاعاتی و بحران های مذاکره کنندگان
- موانع ساختاری در مذاکره
- خرابکاران مذاکرات
- تفاوت های فرهنگی و جنسیتی مذاکره کنندگان
- مشکلات و مسائل ارتباطی در مذاکرات
- قدرت گفتگو در مذاکره